در سیره جوانمردان و دینداران، دشمنی نیز دارای آداب و رسومی است که بهرغم دشمنی، انسانیت و اخلاق در جای خود باقی میماند.
در حوادث اخیر کشور مهمترین اصلی که دشمنان رعایت نکردند، اخلاق بود. مواردی مانند تهمت و دروغ به هر قیمت، تحریک به هر وسیله، جنگ روانی به هر روش بهصورت حداکثری بود. ازجمله توفیقاتی که خداوند به حضرت امام عطا کرد، رعایت اخلاق و انصاف در حق دشمنی بود که دنبال سرنگونی آن بود. امام به شاه توهین نمیکرد و خانوادهاش را به هزار دروغ متهم نمیکرد. برای هر عمل، او راهاندازی جنگ روانی را نمیپذیرفت. بعد از انقلاب اسلامی نیز برخی از کسانی که با امام به بنبست رسیدند، به اخلاق پایبند بودند که نمونه آن مرحومین سحابی و بازرگان هستند. آنان اخلاق و سیاست را با هم ممزوج کردند؛ یعنی حاضر نبودند با دشمن علیه نظامی که قبول ندارند همکاری کنند، دروغ بگویند، مردم را به جنگ داخلی ترغیب کنند، به یاران امام هر تهمتی را بزنند و چقدر جای چنین اپوزیسیونی در مقابل جمهوری اسلامی خالی است. البته در کشور معدود اپوزیسیونی هستند که به این قاعده پایبند هستند.
اردشیر زاهدی نیز از این جنس بود؛ اپوزیسیونی که با تحریم ایران مخالفند، از این جنس هستند یعنی بویی از اخلاق بردهاند، چارچوبهایی را برای خود قائلاند. دشمن اخلاقمدار نمیگوید فاجعه شاهچراغ کار خودشان بود. علت فوت کسی که بهخاطر مسائل غیراخلاقی شخصی فوت شده را حکومت نمیداند. دروغ و احساسات را با هم نمیآمیزد تا آمار تلفات را بالا ببرد. نبود جمهوری اسلامی را به هر قیمت (ویرانی یا تجزیه) نمیخواهد. برای بازگشت به قدرت، خشونت و روشهای آن را تجویز نمیکند. به هر جایی و هر چیزی برای مبارزه چنگ نمیزند. این اخلاق اکنون گمشده ماست. البته بخشی هم در کشور هستند که اپوزیسیون نیستند اما نفاقشان آلوده به بیاخلاقی است.
کشتهشدن عدهای در مقابل کلانتری ۱۶زاهدان تأسفبار و دردناک است که دولت جسورانه به آن ورود کرد و باید پاسخگو باشد اما همتراز دیدن کشتهشدگان درب کلانتری با زیارتکنندگان درون حرم شاهچراغ غیراخلاقی است چون آنجا زد و خورد و تلفات دوجانبه است و در شاهچراغ بیگناهی و بیخبری توأم است.
هرجا هر دختری به هردلیل فوت کرد هشتگ زنجیره کشتهها راهانداختن غیراخلاقی است. در آنسوی ماجرا، مدیران جمهوری اسلامی نیز باید بدانند که رمز توفیقات امام رعایت اخلاق و تقوا در دشمنی بود. شهید بهشتی سرآمد این مهم بود.
مقام معظم رهبری در همه عمر اخلاق را در حق دشمن رعایت و بارها به دیگران هم توصیه کردند. شرط اخلاقورزی دوری از کینهورزی است. کینه و تنفر- خصوصا شخصی- اخلاق را میمیراند و به مسلخ میبرد بهصورتی که انسان از مقام حیوانیت نیز نازلتر میشود. ترور از مهمترین وجوه ضداخلاقی رفتار است که اکنون کمابیش آن را میبینیم. چقدر خوب است دشمن نیز دشمنی خود را در قالب انسانیت و جوانمردی و مروت ابراز و اعمال کند که هم از انسانیت دفاع کرده باشد و هم از انصاف.
نظر شما